Thursday, August 18, 2005

---

هر چه می خواهی بگو
من
مستم
مثل یک قناری به دست خزان وزان
هیران و ویلان

و اعتراض مکن
به صدای برخورد شاخه ها به هم
یا به شرشر آب روی شیروانی همسایه های پشتی
گوش فراده
در پس هر چه صدای بوق و شلوغ
آوازیست
که تو را همچون تصویر چکاچک قطره ها به گونه ها می شمرد

دل بده
به سکوت گنج موهوم سپیدارها در گستره سرد برف
(هنوز هم چیزی پیداست)
و ببین
بر آمده از کومه دور دست افق را
از پس سوار بر گرده تند باد پاییزی
بیا
و بر من خسته دل
دمی بنشین و آشیان بگزین

4 Comments:

Anonymous Anonymous said...

ziba,kheyli ziba;

5:38 pm, August 18, 2005  
Anonymous Anonymous said...

che halo ahvalie eshgh...
kaviro abad mikone,az ghafase tange ghorub,parande azad mikone...

5:02 am, August 19, 2005  
Anonymous Anonymous said...

رضا جان عالیه مخصوصن اون قطعه ی : تو را همچون تصویر چکاچک...
تو خیلی به زبان واردی ناقلا!

6:05 pm, August 25, 2005  
Anonymous Anonymous said...

Che jaleb bood! mamnoon.

5:20 pm, September 08, 2005  

Post a Comment

<< Home