واقعه عقربه ها
آنسوی چشمه نور
فراتر از زمان باد
جايی که سفيد
آرزوها را فروتن ميساخت
کلبه ای بود از راز
رازی از کوچه باغ تنهايی مهر
در فريادی چونان هميشه سبز
بر بالهايی که يادگار شبابی در نور بودند
در ساختاری اين چنين مرطوب
نفس گرم حقيقت کلبه را روشن ساخت
پيرمردی که شنيد
در واقعه عقربه ها
تک تک حادثه را
بهمن ۱۳۷۱
1 Comments:
پيرمردی که شنيد
در واقعه عقربه ها
تک تک حادثه را
Post a Comment
<< Home